صادرات ماهانه ۴۰۰ هزار دلار!!!
بعضی از سنگهای عقیق که به درد تولید جواهر نمی خورند قیمت ناچیزی دارد. «مهدی غریب زاده» هر کیلو از این سنگ ها را ۷۰۰۰ می خرد و با آنها دسته قاشق، مهره شطرنج، تابلوی معرق و … می سازد و با این کار قیمت هر کیلو از این محصولات به سه میلیون تومان می رسد. او با صادرات محصولات خود ماهانه ۴۰۰ هزار دلار ارز وارد کشور می کند!
آقای عقیق ایران کیست؟
«مهدی غریب زاده» فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن است که یک روز تصمیم میگیرد برای خودش معدن کشف کند و از آن کسب درآمد کند تا بعد از سالها زندگی کاملا متفاوتی داشته باشد. و نهایتا نیز با کشف معدن عقیق به آزوی خود می رسد.
او یک دانشجوی ساده شیرازی بود که رویاهای بزرگی داشت و افسانههای نقشه گنج را باور کرده بود و برای پیدا کردن سنگ عقیق به دل بیابانها زد تا نهایتا توانست برای خودش معدنی پیدا کند تا از طریق آن هم کارآفرینی کند و هم تولید کننده و تاجر شناختهشدهای در حرفه سنگهای قیمتی شود.
او در استفاده از سنگهای قیمتی پا را فراتر از بقیه گذاشت و علاوه بر زیورآلات لوازم عجیب و غریبی با آنها تولید کرد.
کشف معدن با یک کوله پشتی
«مهدی غریب زاده» متولد مهرماه سال ۱۳۶۱ در شهر «نیریز» استان فارس است. به اصرار خانوادهاش رشته ریاضی خواند و در دانشگاه وارد رشته مهندسی معدن شد. رشتهای که بی علاقه آغاز کرد اما رفته رفته آنقدر علاقهمند شد که وقتی دانشجوی ترم ۷ بود در جستجوی کشف یک معدن سر به بیابان گذاشت.
«وقتی در یک منطقه به دنبال کشف معدن هستید؛ ابتدا باید آن منطقه را بر اساس دادههایتان کاووش کنید. به طور مثال عکسهای ماهوارهای نگاه کنید و عکسها را با دقت مطالعه کنید. با دقت در رنگها می توان فهمید در هرجایی ممکن است چه نوع ماده معدنی وجود دارد.
برای مثال یک جاهایی روشن است که پیشبینی میشود معدن سنگهای ساختمانی باشد و یا تیره باشد که ممکن است معدن فلزات باشند. او هم با همین شناخت در تابستانی که قرار بود بعد از آن وارد ترم هفتم شود؛ دوماه و نیم را در کوهها دنبال معدن بود.
صبحها ساعت ۴ راه میافتاد و تا ۴ عصر با یک کوله پشتی و یک شیشه آب معدنی در حال تحقیق بود و در نهایت با بررسی پوشش گیاهی منطقه و سنگهای کف رودخانه به یقین رسید که منطقهای که در آن تحقیق میکرد معدن سنگ مرمریت است.
آغاز کار با ۱۲ میلیون
معدن خیلی هزینه دارد. ابتدا باید آن را ثبت میکرد. از طرفی خانواده او اصلا به شغل آزاد اعتقاد نداشتند و فقط به شغل دولتی فکر می کردند. در زمان دانشجویی در مجله معدن خوانده بود: اگر کسی دانشجو و یا فارغالتحصیل معدن و یا زمینشناسی باشد و بخواهد فعالیت معدنی کند؛ صندوق حمایت از فارغالتحصیلها یک پول بلاعوض به او میدهد.
او هم رفت و پیگیر شد که اداره صنایع و معادن گفت: این بخشنامه وجود دارد اما تاکنون کسی از این بخشنامه استفاده نکردهاست. آنموقع هم آنجا را رنگ میکردند و بایگانیشان به نمازخانه منتقل شده بود. به او گفتند خودت برو و بخشنامه را پیدا کن. او هم رفت و بعد از ۴ ساعت پیدا کرد. در نهایت با یک تعهد محضری که پول را فقط خرج کار معدن کند ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان کمک بلاعوض گرفت.
کاشف معدن حالا ۱۲ میلیون توی جیبش دارد که باید با آن برای معدنش خرج کند. پولی که برای اینکار خیلی کم است اما چارهای نیست.
او با این ۱۲ تومن شروع به اکتشاف و جادهسازی برای دسترسی به معدن کرد. پولش تمام شد اما جاده تمام نشد. لذا مجبور شد به بانک برود و دسته چک بگیرد. ۹۰ هزارتومان بیشتر نداشت. اما برای خرید یک بولدوزر ۴۸ میلیون تومان چک شش ماهه کشید. شش ماه تمام شد و او معدن را به نتیجه رسانده بود. اما باید پول میرسید که نرسید و در نهایت مجبور شد معدنش را ۱۴۰ میلیون تومان بفروشم.
۷۰ میلیون را نقد پرداخت کرد و باقی را چک داد که برگشت خورد و هنوز که هنوز است پاس نشدهاست!
حالا این معدن امروز ۸ میلیارد تومان قیمت دارد.
خانوادهام فکر میکرد معتاد شدهام
بعد از فروش معدن آقای غریب زاده بیکار میشود و دوباره خانواده یادآور میشود که شغل غیردولتی آخر و عاقبت ندارد. باید برای زندگیاش فکر کارتازهای می کرد.
تا اینکه یکی از دوستانش در کانادا او را به سمت سنگهای نیمه قیمتی هدایت کرد و گفت بازار خوبی دارد. این شد که تصمیم گرفت در این زمینه فعالیت کند.
او فهمید با فرآوری عقیق میتواند درآمد خوبی کسب کند. به همین خاطر به تهران رفت و ۶۰۰ کیلو سنگ عقیق به قیمت ۷۰۰هزارتومان خرید.
ایدهاش این بود با عقیق دکمه لباس بزند. یک خانه اجاره کرد و یک دستگاه خرید و ۴ ماه تمام در خانه صبح تا شب دکمه تولید میکرد. خودش می گوید :”طوری مشغول بودم که پدر و مادرم فکر میکردند معتاد شدهام.”
به هیچکس از ایدهاش چیزی نمیگفت چون نمیخواست توی ذوقش بزنند. بعد از ۴ ماه با حدود ۴۰۰ دکمه با نقشهای مختلف به تهران رفت و به هرچه تولیدی مهم بود رفت. اما هیچکس از او قبول نکرد تا اینکه یک شرکت ترکیهای در تهران از دکمهها خوشش آمد و طرحش را برایم فرستاد و یک سفارش ۳ هزارتایی دکمه برای پالتوهایش داد و در نهایت کار آغاز شد و قرار شد دکمهها برای این شرکت انحصاری باشد.
از شطرنج عقیق تا قاشق و چنگال قیمتی
به این ترتیب اولین کارگاه رسمی آقای غریب زاده شکل گرفت تا قدمهای اول را برای تبدیل شدن به آقای «عقیق» کشور بردارد.
او چند نفر را استخدام کرد و کار شکل گرفت. بعد از یک مدت دوباره به این فکر افتاد بای تامین مواد اولیه معدن عقیق پیدا کند. یک پروسه ۴ ماهه را مطالعه و تحقیق کرد و در نهایت معدنی را در نیریز پیدا کرد و حالا از آن زمان تا الان در حال استفاده و تولید است.
بعد از مدتی دید این معدن حجمش از تولید او بیشتر است؛ بنابراین تولید دیگر محصولات را شروع کرد. شطرنج، معرق عقیق، قاشق و چنگال ساخت. کار او در حال حاضر به جایی رسیده که محصولاتش را در دو هتل در عمان، یک هتل در تورنتو کانادا عرضه می کند.


کارآفرینی برای ۷۰ نفر
حالا آقای غریب زاده یک کارآفرین است که به گفته خودش ۷۰ نفر به طور مستقیم از او حقوق میگیرند و توانسته در شهر خودش شغل ایجاد کند و دیگر خبری از تلخی روزهای اول نیست.
او حالا به هرسه آرزوی کودکیاش رسیدهاست: «در کودکی آرزو داشتم معلم شوم اگر نشد مهندس شوم و اگر بازهم نشد کشاورز شوم که الان به هرسه رسیدم. مهندس که بودم و هستم در کارگاههای فنی حرفهای تدریس هم میکنم. در حال حاضر یک باغ و زمین کشاورزی هم دارم که در آنجا انار تولید میکنیم و از این بابت خیلی خوشحالم.» آقای غریب زاده را همه به آقای عقیق میشناسند و بعد از این سالها کارکشته این رشته شدهاست.
برامون مهمه بدونیم نظر شما درباره این مطلب چیه؟ لطفا به این مطلب امتیاز بدهید: ( )