محمد فنایی اصالتا اهل یزد است. تا ۱۰ سالگی در کرمان درس خواند، ولی بعد از فوت پدرش (در سال ۱۳۳۷ ) به همراه خانواده به یزد رفت. وی ده سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ هم وارد دانشگاه پلیتکنیک شد و در رشته برق موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید.
چرا برق؟
خودش در مورد علت انتخاب رشته برق می گوید: در دوران کودکی ام در یزد برق نبود و از چراغ لامپا استفاده می کردیم و باید زیر نور آن درس میخواندیم. یک دفعه این چراغ لامپا واژگون شد و روی دست من افتاد و دستم سوخت، آن روز گفتم اگر ما برق داشتیم این مشکل به هیچ وجه پیش نمیآمد و برای همین تصمیم گرفتم بزرگ شدم برق بخوانم.
ماجرای تبعید
وی نماینده خوابگاه دانشجویان بود و در سال ۱۳۴۸ هم به علت شرکت در اعتصابی که درباره افزایش قیمت اتوبوس از ۲ ریال به ۴ ریال بود و بعد دامنههای دیگری هم به خود گرفت به همراه تعداد دیگری از دانشجویان از تحصیل محروم و به زاهدان تبعید شد. آن ها را در آن جا به سربازی بردند!
وی دو سال در منطقه چاه خرما و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان سرباز بود و شرایط خیلی بدی داشت ولی خب پس از پایان سربازی مورد بخشش قرار گرفت و دوباره به دانشکده برای ادامه تحصیل بازگشت و در نهایت هم در سال ۱۳۵۴ فارغ التحصیل شد.
وقتی فارغ التحصیل شد سیدعلی اکبری نوشین (استاد پلیتکنیک و مدیر طرحهای شرکت توانیر) به او پیشنهاد کار داد. پروژه دانشگاهی او توزیع برق یزد بود که به خوبی آن را به پایان رساند و پس از این بود که آقای نوشین در سال ۱۳۵۴ پیشنهاد کار در شرکت توانیر با حقوق بسیار خوب ۱۴ هزار تومان را به او داد و او هم پذیرفت.
وی مدیر پست تیران اصفهان شد. ولی خب ۱۱ ماه از این موضوع نگذشت که ساواک به مسئولان توانیرنامه داد که به علت سیاسی باید من را اخراج کنند که این گونه هم شد.
نتیجتا سال ۱۳۵۵بود که وارد یک شرکت خصوصی به نام «فولدمن» شد که استادهای دانشکده پلیتکنیک تاسیس کرده بودند و نماینده شرکت آلستوم فرانسه بود. او مدیر فروش این شرکت شد و در بخش خصوصی رشدی کرد که اگر در بخش دولتی بودم هرگز امکانپذیر نبود.
کارخانه الکتروکویر یزدچگونه ایجاد شد؟
وی از سال ۱۳۶۱ همزمان با فولدمن یک فعالیت مضاعف را با دوستش آغاز کرد که به تاسیس شرکت الکتروکویر منجر شد. وی تقریبا تا سال ۱۳۷۲ در شرکت فولدمن بود تا اینکه تمرکز اصلی را روی الکترو کویر گذاشت و این کارخانه در یزد تاسیس شد. او از روز اول می خواست در یزد کاری را شروع کند و در نهایت هم به هدفش رسید و توانستم کارخانه الکترو کویر را برای تولید تابلوی برق به همراه دوست پلیتکنیکی اش، مهندس هراتی راه اندازی کند.
تاسیس شرکت خازن به خاطر یک بد قولی
بعد از الکترو کویر شرکتی به نام فراکوه تاسیس کرد که خازن تولید می کرد. خودش در مورد علت این کار می گوید: “یادم هست آن زمان خازن یک تولید کننده در کشور داشت که پول تولید خازن را همان ابتدا از شرکت ها و افرادی که سفارش می دادند، می گرفت و بعد از ۶ ماه خازن ها را تحویل می داد.
یکبار که برای یک پروژه ۴ میلیون تومان پول پرداخت کردم و سفارش دادم بعد از ۶ ماه به من گفتند که نصف خازن ها را بیشتر نمی دهد و مابقی را باید از بازار آزاد بخرم؛ گفتم شما تعهد کرده اید و باید طبق قراری که وجود دارد عمل کنید، گفت این کار را نمی کند و من هم اعلام کردم که باید چک ۴ میلیون تومانی ام را پس بدهد.
از آن جا که بیرون آمدم مستقیم رفتم وزارت صنایع و درخواست مجوز دادم تا کارخانه تولید خازن تاسیس کنم؛ با این شرط موافقت کردند که تا یک سال بعد کارخانه را راه اندازی کنم که این گونه هم شد.”
توقف ممنوع
وی بعدتر شرکت لنا را تاسیس و با فرانسویها تحت لیسانس لُگراند شروع به کار کرد. بعد هم شرکت های دیگری همچون پارسکویر اروند، آرتیسی و… را راه اندازی کرد و درحال حاضر ۱۴ شرکت زیر مجموعه گروه صنعتی کویر را مدیریت می کند.
لازم به ذکر است شرکت آرتیسی هم داخلی است و هم خارجی، در قطر هم کارخانه تولید تابلو دارد و در کشور چک هم مجموعه دیگری به نام KV Material در سال ۱۳۹۳ راه اندازی کرده است. او یک کارخانه هم در عمان دارد و شرکتی هم در دبی که بیشتر درحوزه تجارت کار می کند.
اثر صداقت
علاوه براین ها در ترکیه هم شرکت سوفیا پاور را راه اندازی کرده است. شرکتی که با زیمنس آلمان روابط بسیار نزدیک و گسترده ای دارد و همه این هم تنها بر مبنای صداقت شکل گرفته است.
وقتی زیمنس به دلیل تحریم ها با آنها قطع رابطه کرد او یک خرید از آن ها داشت. در این خرید کلی باید رویالتی میداد، در صورتی که قرارداد کنسل شده بود و نباید رویالتی را پرداخت می کرد ولی حساب کرد و دید ۳۶۰ هزار یورو رویالتی به زیمنس بدهکار است. آن هم در زمانی که قراردادشان کنسل شده بود.
او این ۳۶۰ هزار یورو را به آلمان برد و به مسئولان زیمنس پرداخت کرد و به آن ها گفت به دلیل شروع تحریم ها شاید دیگر امکان انتقال وجود نداشته باشد. به آن ها گفت ما مسلمان هستیم و دین ما بر رعایت حق الناس تاکید کرده است. مسئولان این شرکت باور نمی کردند و خیلی از این رفتارشان خوشحال بودند و اعلام کردند که شما این بدهی را دوسال دیگر باید پرداخت کنید. غوغایی در این شرکت به راه افتاده بود، بعد از این رابطه محکمی بین شرکت او و زمینس شکل گرفت.
۳۰۰ میلیارد گردش مالی
Turn over ( گردش مالی) شرکت های او اکنون بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد تومان است و حدود ۱۰-۱۵ میلیون دلار هم صادرات دارد.
خودش در مورد هدش در زندگی می گوید: به راکفلر گفتند شما ثروت و اندوخته زیادی دارید، چرا بازهم کار می کنید، آیا همچنان به دنبال ثروت اندوزی هستید؟ یک پاسخ زیبا داد گفت: «من اصلا کار به ثروت ندارم، من میخواهم آمریکا، اقتصاد اول جهان شود.» ما هم برای پیشرفت کشور باید این نگاه را داشته باشیم.
منبع:آینده نگر
برامون مهمه بدونیم نظر شما درباره این مطلب چیه؟ لطفا به این مطلب امتیاز بدهید: ( )
با ما همراه شوید: