به گزارش نویاب؛ شیپور و سایر اپلیکیشنهای مشابه موجب شده مشتریان در هر ساعت و هرلحظهای از شبانهروز به نیازمندهای موردنظرشان دسترسی داشته باشند و از این دسترسی بازارهایی اینترنتی به گستره یک کشور ایجاد کردهاند.
رضا اربابیان، بنیانگذار و مدیرعامل شیپور، از این بازار و برنامههای شیپور برای آن گفته است. او تمامقد از استراتژیهای شیپور دفاع کرده و استارتآپاش را عقب مانده از قافله بازار یا برندی ناموفق نمیداند بلکه میگوید شیپور به سهم یک میلیارد دلاری از بازار ایران فکر میکند و طی ۵ سال آینده به این رقم دست مییابد. چشماندازی که خیلیها با شرایط کنونی این کسبوکار شاید چندان آن را جدی نگیرند مگر اینکه تغییراتی در راه باشد.
زندگینامه موسس شیپور از زبان خودش
۱۴ ساله که بودم یعنی حدوداً سال ۷۵ به همراه خانواده ایران را به مقصد کانادا ترک کردم. خانواده دو سال آنجا بودند و در کنار من حضور داشتند و بعدازآن به ایران برگشتند. من درحالیکه تنها ۱۶ سال داشتم در آنجا ماندم و تا پایان دوره کارشناسی ارشد در کانادا تحصیل کردم. اکنون ۳۴ سال سن دارم و لیسانس اقتصاد و فوقلیسانس امبیای از کانادا گرفتهام.
درسم که تمام شد به ایران برگشتم. چون خانوادهام از قدیمیهای کارآفرینی در ایران بودند و با راهاندازی خط تولید حوله سهند در شهر تبریز سالها در این زمینه تولید داشتند، من هم کسبوکار خانوادگی را پی گرفتم و ۲ سال در کار تولید حوله فعالیت کردم؛ اما همیشه چیزی در ذهنم بود که من را به سمت کسبوکارهای مدرن سوق میداد.
فکر میکنم زندگی در کانادا تا حدود زیادی در این امر تأثیرگذار بود. چون آنجا که بودم از مشتریان پروپاقرص ایبی بودم. بهویژه وقتی دبیرستانی بودم، نسل قدیمی گوشیهای تلفن همراه را خریداری میکردم و بعد قطعاتش را در ایبی میفروختم. خودم هم خریدهای زیادی از ایبی داشتم و چون فرهنگ خرید جنس و کالای دستدوم در آنجا کاملاً جاافتاده بود، من حتی همه وسایل خانهام را از ایبی خریدم. همین دیدگاه و این فرهنگ خریدوفروش از راه اینترنت ذهنیت ایجاد چنین کسبوکاری را برایم ایجاد کرده بود.
در نتیجه حدوداً فروردین سال ۹۰ بود که به فکر راهاندازی کسبوکاری آنلاین افتادم و شیپور را شروع کردم. البته ابتدا قصدم این بود که شیپور در زمینه اختصاصی خریدوفروش آنلاین خودرو باشد. ولی بعد با خودم فکر کردم که درست نیست اینهمه زحمت را تنها به خودرو محدود کنم.
چرا شیپور؟
از فروردین ۹۰ شروع کردم تا مرداد ۹۱ که سایت لانچ و راهاندازی شد. دیوار هم آن زمان لانچ شده بود ولی آنها هم در مرحله اپلیکیشن بودند؛ یعنی آن زمان هنوز خیلی کوچک بودند.
در بازارهای سنتی برای هر کالایی باید به بورس این کالا در گوشه و کنار شهر مراجعه کنید. از طرفی فرهنگ خرید لوازم دستدوم که میتواند بهنوعی اقتصاد مقاومتی را هم عملی کند، هنوز در ایران جا نیفتاده و نگاه خیلی مثبتی نسبت به این مقوله وجود ندارد؛ اما همانطور که گفتم من در کانادا هیچچیز را نو نمیخریدم.
فکر میکنم ارائه آنلاین نیازمندیها مهمترین هدفش راحت کردن زندگی و افزایش قدرت خرید مردم است. سهولت دسترسی را هم باید به این دلایل اضافه کنید. از طرفی ورژن قدیمی نیازمندیها نوع روزنامهای آن است که محدودیتهای ارائه کالا دارند؛ مثلاً فقط خودرو، املاک، استخدام و خدمات دارند و مثلاً لوازم دستدوم کمتر در آن پیدا میشود و از جذابیتهای شیپور و استارتآپهای شبیه آن این است که تنوع کالاها و خدمات در آنها بالاست. وقتی چنین بازار آنلاینی شکل بگیرد و استفادهکننده داشته باشد، میتوان به درآمدزاییاش امیدوار بود.
ارزش ریالی بازار نیازمندی های کشور چقدر است؟
ظرفیت بازار ایران در این زمینه مانند بازار ترکیه است. ازنظر جمعیتی و اینترنت و فرهنگ هم شباهتهایی داریم. آنجا سایت نیازمندیهایی کار میکند که سالهاست خود را جا انداخته و الان ارزشش حدوداً یک میلیارد دلار است. به نظر من بازار ایران همچنین ارزش و ظرفیتی دارد؛ یعنی یک شرکت میتواند به چنین سهمی در این بازار برسد.
حدود ۳۰۰ هزار نفر در روز از شیپور بازدید میکنند. همچنین میتوان گفت از سال ۹۴ تا الان ۱۵ برابر رشد داشتهایم. چه ازنظر تعداد آگهیها و چه ازنظر کاربرهایمان که ۷ برابر شده است.
با توجه به آگهیهای قدیمی و جدید و متغیر بودن آمارها میتوان بهصورت تقریبی گفت که روزانه بیش از ۳۰ هزار ثبت آگهی در شیپور داریم. البته بازهم باید بگویم که سهم همشهری همچنان زیاد است و تا ۴۰ هزار آگهی در روز میرسد، با این تفاوت که آنها پول میگیرند و شیپور همچنان رایگان است.
آیا شیپور موفق است؟
هرکسی دیدگاهی متفاوت در مورد موفقیت دارد. یکی ممکن است بر اساس کاربرها موفقیت را تعریف کند، یکی بر اساس درآمد و فرد دیگر پارامترهای دیگری را ملاک موفقیت قرار دهد. ما چون هنوز به ویژن خودمان نرسیدیم پس موفق نیستیم. اما آپارات، کافهبازار، نتبرگ، تخفیفان و دیجیکالا را موفق میدانم. چون حداقل جاافتادهاند و در جامعه شناختهشدهاند.
ما سهمی یک میلیارد دلاری از بازار برای خودمان در نظر گرفتهایم و میخواهیم به این هدف برسیم. نوع برنامهریزی ما به این صورت است که در درازمدت و مثلاً تا ۵ سال دیگر به این رقم برسیم.
شاید در این میان ضرر و زیانها و هزینههایی را هم متحمل شویم ولی ما برخلاف بسیاری از دیگر شرکتهای استارتآپی دید بلندمدت داریم و روی این بازار حساب ویژهای باز کردهایم، چون ظرفیتهای بسیار بزرگی در آن میبینیم. الان آمازون بعدازاین همه سال هنوز در زمره شرکتهایی است که ضرر میدهد و زیانده هم حتی محسوب میشود. اما اگر به حرفهای بنیانگذار این شرکت بزرگ جهانی دقت کنید آنها هم دید بلندمدت دارند و سرمایهگذاری را برای آینده انجام میدهند.
مشکلی که در بازار استارتآپی ایران وجود دارد نبود دید بلندمدت است، اما ما با صحبتهایی که با سرمایهگذاران شیپور داشتهایم و بیزینس پلنی که تهیه کردهایم، شرکتهای اینچنینی را مثال میزنیم.
برامون مهمه بدونیم نظر شما درباره این مطلب چیه؟ لطفا به این مطلب امتیاز بدهید: ( )