
معرفی داوود و جالوت
داود پسرک چوپانی بود که در حدود سال ۱۰۳۰پیش از میلاد مسیح، جالوت جنگاور را شکست داد. زمانی که جالوت از صفوف سپاه خود خارج شدو رجزخوانی کرد و هماورد طلبید، لشکریون شمعون دچار ترس و تزلزل شدند. بلندای قد جالوت، بیش از ۹ فوت بود و نیزه او شبیه به میلهای بود که چرخهای دستگاه بافندگی را به یکدیگر متصل مینمود. کلاهخود و زره برنزی او در پرتوی خورشید میدرخشید. سن و سال داوود به اندازه سربازانی نبود که هیچکدام حاضر به رویارویی با چنین غولی نبودند. شمعون به داوود یادآور شده بود که او برای این جنگ بسیار جوان است و جالوت، کهنه سربازی ماهر است.
نقاط قوت | نقاط ضعف | |
داوود | بسیار شجاع | کم سن و سال و کم تجربه |
جالوت | تنومند و قوی و باتجربه و شجاع | ؟ |
آغاز جنگ
در نهایت، دل شمعون برای داود سوخت و به وی زره داد. این زره برای داوود بسیار سنگین بود و او آن را نپوشیده و با همان جامه چوپانی خویش به سوی آوردگاه شتافت. داوود به سوی جالوت حملهور شد و سنگی برداشت و آن را با قلابسنگ (فلاخن) خود پرتاب نمود. سنگ، به پیشانی جالوت اصابت کرده و او در دم جان سپرد. داوود به پیش رفت و سر هماورد مغلوب خود را برید. سپاهیان دشمن سراسیمه گریختند.
درس قصه
احتمالاً عاملی که باعث شد تا شمعون سعی در ممانعت از پیشروی داوود به سوی جالوت داشته باشد، همین عدم تناسب بوده است. در این داستان تنها پس از این که سنگ پرتاب شد، نظر شنونده تغییریافته و متوجه این نکته میشود که تجربه این پسربچه در کار با قلابسنگ چوپانها، خود یک نقطه قوت است. نقطه قوتی که با چابکی ناشی از جوانی داوود همراه شده است. پس از آن شنونده میفهمد که داوود به این دلیل آن زره را نپوشید که زره از سرعت وی میکاست.
اگر داوود به غولی همچون جالوت نزدیک میشد، زره برنزی دیگر نمیتوانست از جان وی در برابر ضربات جالوت محافظت نماید. نهایتاً وقتی که سنگ به پیشانی جالوت اصابت مینماید، شنونده ناگهان نقطه ضعفی حیاتی در جالوت میبیند که زره آن قسمت را نپوشانیده است. سلاح داوود، نیروی وی را با دقت تمام، تا فاصلهای دور میرساند که خود این باعث میشد تا مزیتهای مفروض هیبت و قدرت جالوت بیاثر گردد.
این داستان به ما میآموزد که ممکن است تصورات ما از نقاط قوت و ضعف غلط باشند.
برگرفته از کتاب Good startegy, Bad strategy
منبع: سایت آرمان صفایی
با ما همراه شوید: